یک نگاه حقوقی:
کشاندن دانش آموزان به مناطق جنگی، نتیجه ای جز کاشتن تخم کینه ونفرت از سنین کودکی ندارد واین اقدام با هیچیک ازموازین ومعیارهای قانونی داخلی و بین المللی قابل دفاع نیست.
این در حالی است که مدير فرهنگي و تربيتي سازمان اردويي راهيان نور و گردشگري بسيج تاكيد دارد که اساسا این فعالیت ها باید از دوران خردسالی آغاز شود تا " پايه هاي تربيت معنوي " در آنان تقويت گردد.(1)
بسیج دانش آموزان و اعزام آنان به مناطق جنگی در حالی صورت می گیرد که در تمامی کنوانسیون های بین المللی و بویژه کنوانسیون حمایت از حقوق کودکان، مراقبت و حفاظت از کودکان در شرایط جنگی، یکی از تعهدات دولت ها درقبال جامعه جهانی است و این الزام درمقدمه مقاوله نامه اختیاری حمایت از کودکان در مورد شرکت در جنگ به صراحت بیان شده است.
در مقدمه مقاوله نامه فوق الذکر آمده است که در شرایط جنگی باید کودکان در محیط هائی سرشارازصلح و امنیت قرار گیرند. براساس این مقاوله نامه دولت های عضو متعهد شده اند که از قرار دادن کودکان درمحیط های بدوراز صلح وامنیت، مراقبت ومحافظت کنند و پذیرفته اند که آشفتگی و اضطراب ناشی ازجنگ، با خود نتایج زیانباری برای صلح وامنیت پایدار و پیشرفت کودکان دارد.
بدیهی است منظور تدوین کنندگان مقاوله نامه فوق الذکر این نیست که دولت ها صرفآ در شرایط بالفعل جنگی یعنی شرایط درگیری در جنگ مکلف اند به دور نگاه داشتن کودکان از محیط های بدورازصلح و امنیت، بلکه روح مفاد مقاوله نامه مزبور دلالت بر این دارد که اساسآ قراردادن کودکان در محیط های نا امن و خشونت دیده مغایر با صلح و تقویت روحیه خشونت گریزی درکودکان است.
با تمامی سانسورهای اعمال شونده در رسانه های خبری هر ازگاهی خبری از کشف یا انفجار بمبی عمل نشده در زمان جنگ، در رسانه ها منتشر می شود واین هشداری است مبنی بر اینکه در مناطقی که مستقیما درگیر و مواجه با جنگ بوده اند هنوز خطرات ناشی از جنگ وجود دارد و باید از تردد مردم و بویژه کودکان به آن مکان ها جلوگیری شود.
بر اساس بند 1 ماده 19 کنوانسیون حمایت از حقوق کودک – که دولت ایران متعهد به اجرای آن است-، دولتها متعهد شده اند: اقدامات قانونی، اجرائی، اجتماعی و آموزشی در جهت حمایت از کودک در برابر تمام اشکال خشونت های جسمی وروحی و... را بعمل آورند.
اعزام کودکان به مناطق درگیر با جنگ و مواجهه آنان با محیط های مملو ازخشونت، صرفنظر از اینکه یکی از اشکال اعمال خشونت جسمی و مصداق به خطر انداختن سلامت آنان و چه بسا به خطر انداختن زندگی این کودکان است، یکی از اشکال غیر مستقیم اعمال خشونت روانی علیه آنان قلمداد می شود. چرا که آلوده کردن روح و روان کودکان عاری از نفرت و کینه، به این آلاینده های خشونت آفرین به مثابه همان عملی است که مستقیما روح و روان کودکان را مورد حمله قرار داده و فرقی با اعمال خشونت روانی مستقیم علیه کودکان ندارد.
دبیر ستاد راهیان نور در همین زمینه می گوید: "وقتی جوان امروز در مناطق جنگی حضور پیدا می کند، با تداعی حماسه ها، سختی ها و ایثار رزمندگان دوران دفاع مقدس به نگرش تازه ای از زندگی می رسد که می تواند در مسیر شهدا به زندگی خود ادامه دهد."(2)
الزام حکومت به مراقبت از کودکان در برابرتمامی اشکال خشونت های جسمی و روانی ایجاب می کند تا با تصویب قانون و با تأکید بر داشتن مسئولیت حقوقی وکیفری برای هرشخص دولتی، کشوری یا لشکری وتعیین ضمانت های اجرائی لازم برای اجرای قانون مذکور، هر گونه اقدامی برای اعزام کودکان به این گونه مناطق و مواجه کردن آنان با این شرایط و اماکن پر خطررا ممنوع کرده و جدآ عامل به تعهدات بین المللی خود باشد. هر چند که با توجه به عمومات قانونی در حال حاضر نیز همه اشخاص دخیل در این امرمسئول هستند و باید پاسخگو باشند.
یک نگاه سیاسی:
سپاه پاسداران به طور مشخص حائز رسالت حراست و پاسداری از هر گونه تهدید داخلی و خارجی علیه کشور قلمداد می شود. این نهاد اما همواره چنانکه تمام فرماندهان آن اذعان می کنند، به فراخور آنکه هر عرصه ای را مستعد رخنه دشمن بر می شمارد، بالطبع هر عرصه ای را نیز سنگری در برابر آن قلمداد می کند.
یکی از مهم ترین وظایف این نهاد، هدایت کودکان و دانش آموزان به این سنگرهاست. نقشی که به طور مشخص، از طریق سازمان بسیج دانش آموزی پیگیری می شود. این سازمان به عنوان امتداد سازمان بسیج مستضعفین، ظاهرا بناست، محل اتصال جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم با "فرهنگ شهادت طلبی" باشد.
می توان گفت، چنین پیوندی، برآمده از ناشکیبایی فرماندهان سپاه و بسیج است در ایجاد فضای رقابت و تولید متن و پیشینه، برای جذب داوطلبانه نیروی انسانی، از سنین کودکی.
بدون نیاز به نظرورزی کافیست، نگاهی به مانیفست این سازمان انداخت. سازمان مذکور در تبیین جایگاه این سازمان در چشم انداز بیست ساله، استفاده از "قابلیت ها و ظرفیت های مناسب برای حضور فعال و اثربخش در عرصه‌های فرهنگی، دفاعی، امنیتی، علمی، آموزشی، سیاسی، اجتماعی، سازندگی، امدادی و ورزشی" را مورد تاکید قرار داده، " حفظ و ترویج ارزش های دفاع مقدس، روحیه ی ایثار و شهادت طلبی" و "آمادگی دفاعی و تقویت روحیه سلحشوری" را جزو جدایی ناپذیر برنامه های دانش آموزی خود طبقه بندی می کند. این سازمان در ایضاح عنوان "آمادگی دفاعی و روحیه سلحشوری" می نویسد : "در کنار سایر فعالیت ها و عرصه هایی که سازمان بسیج دانش آموزی به آنها توجه داشته و برای تحقق و دستیابی به آنها برنامه ریزی و سرمایه گذاری می کند ایجاد آمادگی دفاعی و تقویت روحیه سلحشوری با آموزش مقدماتی بسیج، اردوهای آمادگی دفاعی و اردوهای رزمی ـ فرهنگی پیشگامان محقق می گردد که قسم سوم از جذابیت خاصی برخوردار است و با استقبال زائد الوصف دانش آموزان مواجه است."(3)
هر ساله از بین همین کودکان، افرادی به عضویت در شاخه های مختلف بسیج در آمده و بعضا در اتفاقاتی مانند آنچه در روزهای بعد از انتخابات سال 88 رخ داد، از آنها به عنوان نیروهای شبه نظامی در سرکوب اعتراضات شهری استفاده می شود.
" کاروان های راهیان نور "، تبلیغاتی ترین و پوپولیستی ترین سطح این فعالیت هاست. این کاروان ها سالهاست که ، میلیون ها نفر را جهت بازدید از مناطق عملیاتی دوران جنگ سازماندهی می کنند.
تنها اگر یک بار به ترکیب صوری جمعیت های استقبال کننده از این برنامه ها دقت کنیم، حضور بخشی بزرگی از اقشار فرودست کشور در برنامه هایی از این دست را تائید خواهیم کرد. در واقع این قشر به علت عدم برخورداری از امکانات مالی سفر، حضور در این کاروان ها را برای خود به عنوان برنامه ای سیاحتی قلمداد می کند. این در حالیست که خود سازمان دهندگان این برنامه ها نیز از آن تحت عنوان کاروان "سیاحتی – زیارتی" یاد می کنند. با این وجود، پایگاه اطلاع رسانی این کاروان ها در باره وظایف خود می نویسد: "استفاده از اين نعمت ‌الهي و آشنا نمودن جوانان غيور ميهن اسلاميمان يا به تصوير كشاندن گوشه‌هايي از بزرگترين حماسه تاريخ ايران اسلامي از وظايف كساني است كه خود از نزديك شاهد آن وقايع بوده‌اند، چرا كه آشنايي آينده سازان كشور با اين حماسه‌ها ضامن حفظ استقلال و رشد و بالندگي كشور عزيزمان خواهد بود."(4)
مهم ترین قشر مخاطب این کاروان ها از نظر برگزار کنندگان نیز، جوانان و کودکان است. ( باید دقت کرد! به عنوان نمونه وقتی جمهوری اسلامی، الحاق به کنوانسیون حقوق کودک را به صورت مشروط امضا کرده و با تشکیک در سن بلوغ جسمی و شرعی سن 18 سال را محل نزاع تشخیص می دهد، و مصر است دختر 9 ساله با اذن ولی می تواند خانم خانه و مادر فرزندان انقلاب باشد، نباید به روراستی واژه "جوانان" نگاهی از سر تسامح داشت.)
به اذعان حسین هژبری، معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش، تنها در "سال گذشته یک میلیون دانش‌آموز از سراسر کشور به اردوهای راهیان نور در مناطق عملیاتی دفاع مقدس اعزام شدند." (5)و آنچه می تواند، استفاده از این تعداد کودک را در این برنامه ها، به نوعی سوء استفاده و نقض حقوق کودک تبدیل کند، اذعان خود برگزار کنندگان برنامه ها به محتوای آنهاست. یکی از فرماندهان سپاه پاسداران در غرب کشور می گوید: "اعزام‌های نورانی بسیجیان در واقع بزرگ‌ترین عملیات فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مقابل جنگ نرم دشمن است."(6)
یکی دیگر از فرماندهان سپاه در ورامین، ضمن اشاره به اینکه راهیان نور نوعی سد در راه تهاجم فرهنگی است، با اشاره به اعزام دانش آموزان این منطقه به مناطق جنگی می گوید: "سپاه ناحیه مقاومت بسیج شهرستان پیشوا در راستای تقویت آمادگی دفاعی دانش‌آموزان و آشنایی با فرهنگ شهادت و دیدار از مناطق جنگی دفاع مقدس و توجه به نسل جدید در بهره‌گیری از تاثیرات و برکات معنوی و مصون ماندن این قشر از مقابله با تهاجم فرهنگی این سفرها را طراحی می‌کند." (7)
مجموعه این رویکرد، اگر چه در ارتباط مستقیم با جنگ نباشد اما خود می تواند از مصادیق نقض حقوق کودکان و استفاده از آنان به مثابه "ابزار پروپاگاندا" در جنگ باشد. و حوادث منجر به مرگی که در طول اجرای آن پیش می آید، به عنوان "قتل" و نه "شهادت" قابل ارزیابی و پیگرد باشد.(8)
یک نگاه آماری:
در طول سال های اخیر به دفعات و اغلب در مسیرهای آمد و شد به مناطق جنگی، با بروز سوانح رانندگی تعداد قابل توجهی از این سیاح- زائران، جان خود را از دست داده و به تعبیر دستگاه های تبلیغاتی، به "شهادت" رسیده اند.
در این بین تعداد زیادی از قربانیان این حوادث (غالبا جاده ای ) کودکان بوده اند. اطلاق لفط " شهید " به کودکانی که در سوانح رانندگی کشته شده اند، گویای اهتمام جدی دست اندرکاران این برنامه در مفصل بندی کاروان های راهیان نور و بسیج دانش آموزی با شرایط جنگی در کشور و مصداق سوء آموزش در شرایط تحمیلی به کودکان است.
مرگ 14 دانش آموز دختر شاهرودی،
مرگ 3 نفر و مصدومتی شدید 13 دانش آموز بحنوردی،
واژگونی اتوبوس و مصدومیت داشن آموزان اربیلی
مرگ 25 دانش آوز دختر بروجردی،
مرگ 4 دانش آموز مشهدی
مرگ دو دانش آموز دختر گرمساری و قطع عضو یک نفر دیگر
و حادثه مرگبار شنبه 29 مهربا 26 کشته،
تنها تعدادی از وقابع مرگباری هستند که قربانیان آنها صرفا دانش آموزان هستند. آنچه مساله را بیش از حد تصور نگران کننده می کنند، این است که ما اولا: معتقد نیستیم این تمام آمار موجود باشد بلکه برگرفته از شاخص ترین عناوین خبری است و دوم آنکه، تمام این حوادث تنها مربوط به بازه زمانی سال 90 تا نیمه سال 91 است. ( در تمام حوادث کودکان نیز در بین قربانیان به چشم می خورند، اما آمار ارائه شده تنها مربوط به حوادثی است که مسافران اختصاصا دانش آموز و کودک بوده اند.)

منابع:
http://www.koolebar.ir/?q=node/9573(1)
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=210198(2)
http://haratischool.com/Basig/VWprecent.aspx(3)
http://www.koolebar.ir/?q=node/9602(4)
http://isna.ir/fa/news/91072617602/(5)
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910720000311(6)
http://www.koolebar.ir/?q=node/9586(7)
http://khabarfarsi.com/ext/3645451(8)
کنوانسیون جهانی حقوق کودک:
http://www.unic-ir.org/hr/convenantion-child.htm
برخی قوانین بین المللی در منع استفاده از کودکان در جنگ :
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87_%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%A7%D8%B2_%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86