همانطور که در بخش قبل بیان شد، اعلامیه ی جهانی حقوق بشر یکی از بزرگترین دستاوردهای حقوق بشری طی سده ی اخیر به شمار می رود، به گونه ای که حقوق و تکالیف تعیین شده در آن به عنوان قاعده و هنجار بین المللی به رسمیت شناخته می شود. از این میان، اجازه دهید نگاهی کوتاه بیاندازیم به کلیت اعلامیه ی جهانی حقوق بشر;




  • در مقدمه اعلامیه به دلایل تاریخی و اجتماعی برای انتشار آن اشاره می شود.

  • مواد ۱ و ۲ پایهٔ اصلی مفاهیم کرامت، آزادی، برابری و برادری را بنا می‌کنند.

  • مواد ۳ تا ۱۱ به حقوق فردی دیگر مانند حق زندگی و منع برده‌داری می‌پردازند.

  • مواد ۶ تا ۱۱ به اساسِ قانونیِ حقوق بشر با تمهیداتی برای دفاع در زمان نقض قوانین، اشاره می‌کنند.

  • مواد ۱۲ تا ۱۷ به حقوق فردی در جامعه می‌پردازند (از جمله مواردی مانند حق آزادی حرکت.)

  • مواد ۱۸ تا ۲۱ به آزادی‌های سیاسی، عمومی و روانی از جمله آزادی اندیشه، نظر، دین، وجدان، حرف و آزادی انجمن می‌پردازند.

  • مواد ۲۲ تا ۲۷ بر حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افراد از جمله حق سلامتی تأکید می‌کنند.

  • مواد ۲۸ تا ۳۰ نیز بر روش استفاده از قوانین اعلام شده و همچنین مواردی که قابل اجرا نیستند، می‌پردازند.



علاوه بر سه اصل اساسی برابری، کرامت و آزادی که در واقع پایه های اصلی اعلامیه جهانی حقوق بشر هستند، حق بر عدم تبعیض و برابری (Right to non-discrimination and equality) و عدالت از دیگر حقوقی هستند که در راستای برخورداری انسانها از حقوق خود نقش بسیار اساسی ایفا می کنند.



از آنجایی که هر انسان به صورت ذاتی، یعنی به دلیل انسان بودن و نه دلایل دیگر مانند مذهب، زبان، نژاد و ...، از حقوق بشر برخوردار است نمی توان هیچ انسانی را از برخورداری از آنها محروم کرد، البته باید توجه داشت در برخی شرایط خاص و به موجب قانون این حقوق می توانند محدود و یا معلق شوند مثلا اگر فردی مرتکب جنایت شود، به موجب حکم دادگاه آزادی وی با زندانی شدن محدود می شود و یا در شرایط فوق العاده در کشور مثل جنگ یا مبارزه با تروریسم، حکومت ها می توانند در محدوده ی قانون و با اعلان عمومی برخی از حقوق را موقتا و تا پایان وضعیت فوق العاده معلق کنند مانند حق آزادی رفت و آمد.



همچنین نکته ی مهم دیگر در رابطه با قوانین حقوق بشر اینکه این حقوق به هم وابسته و مرتبط هستند و نمی توان آنها را از هم تفکیک کرد بدین معنی که برخورداری از یک حق وابسته به برخورداری از حقوق دیگر است مثلا نمی توان در یک کشور از حق آزادی بیان برخوردار بود بدون اینکه حق دسترسی عادلانه به قانون و دادگاه برآورده نشده باشد و یا اینکه چطور می توان از حق برخورداری از حداقل های مطلوب برای زندگی مانند مسکن مناسب برخوردار بود وقتی جامعه درگیر تبعیض و نابرابری گسترده است.



مهمترین نکته در باب حقوق بشر، جهانشمولی آن است، بدین معنی که این حقوق به میزان برابر برای تمامی افراد بشر بدون در نظر گرفتن کشور، زبان، مذهب، نژاد، رنگ و .. اعمال می شود و به مرور زمان نیز از ارزش آن کاسته نمی شود. اما نکته ی مهم این است که برخی جهانشمولی را با یکسانی اشتباه فرض می کنند. جهانشمولی بدین معنی نیست که تمام حقوق عینا در تمامی جوامع بدون در نظر گرفتن شرایط فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی آنها اجرا شود، بلکه هر جامعه ای بنا به مقتضیات خود می تواند آن حقوق را به گونه ای اعمال کند که بیشترین سازگاری و پذیرش را با متغییرهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه اش داشته باشد اما این اعمال حقوق نباید به گونه ای باشد که با روح و اهداف اعلامیه ی جهانی حقوق بشر در تضاد باشد.



به عنوان مثال در زمینه ی حقوق اقتصادی و حق تامین اجتماعی کشورهای ثروتمند با سهولت بیشتری می توانند این حقوق را تامین کنند و در مقابل کشورهای فقیر نیازمند یک برنامه ی زمانبندی شده و تامین بودجه برای تامین این حق طی یک بازه ی زمانی مشخص هستند و در عین حال این کشورها نمی توانند به بهانه ی کمبود بودجه از اعمال آن حق شانه خالی کنند.



نکته ی مهم اینکه تامین برخی حقوق بدون هیچ پیش شرطی و تحت هر شرایطی ضروری است و هیچ گونه استثنا در زمینه ی عدم تامین آنها قابل قبول نیست مانند رهایی از برده داری و استثمار، منع هرگونه شکنجه، رفتار یا مجازات غیرانسانی و یا تحقیر آمیز و حق به رسمیت شناخته شدن در برابر قانون. به عنوان مثال دولت یک کشور نمی تواند به دلیل آداب و رسوم فرهنگی و یا مذهبی رایج میان مردم آن کشور، برده داری یا اشکالی از آن را ترویج و یا بروز آن را نادیده بگیرد.



باید توجه داشت که حقوق بیان شده در اعلامیه ی جهانی، حداقل های مطلوب برای یک انسان است و کشورها می توانند بنا به ظرفیت های موجود برای برآورده ساختن نیازهای شهروندان خود ورای این حقوق تلاش کنند.