به بهانه توقیف
هفته نامه کردی- فارسی"روژهه لات"
شنبه, 07 فوریه, 2009
نویسنده : *دکترمحمدعلی توفیقی
حدود یکماه قبل هنگامیکه فایل الکترونیکی شماره 5 "روژهه لات" را برای ارسال به چاپخانه آماده کرده بودیم، تماس تلفنی مدیر مسئول نشریه مبنی براینکه فاکس آنی در خصوص لغو امتیاز هفته نامه از هیئت نظارت بر مطبوعات به تاریخ ده روز قبل از آن! دریافت نموده است گرچه برایم تلخ و شکننده بود و همچون آواری بر زحمات طاقت فرسایی که در نبود حداقل امکانات لازم برای انتشار یک نشریه می کشیدیم، فرود آمد اما با توجه به شناختی که از پیشینه و رویکرد حاکمان جدید و مدعی اصولگرایی در ذهن داشتم چندان امر عجیب و دور از انتظاری به نظرم نرسید، چه آنکه در یاداشت اول پیش شماره صفرنیز نوشته بودم: روزنامه نگاری در جغرافیا و تاریخی بنام کردستان از سرنوشت چندان خوشایندی برخوردار نبوده و مروری بر صد و چند سال روزنامه نگاری کردی سرشار از داستان تلخ جوانمرگی و توقیف و محاق نشریاتی است که در این عرصه حضور داشته اند. گرچه کارکرد حرفه ای مطبوعات در دنیای امروز بیش از هر چیز دیگر معطوف به اطلاع رسانی و بسط آگاهی و اندیشه است اما به دلیل فقدان جامعه حزبی و تحمیل رسالت جریان سازی های سیاسی به نشریات و در عین حال پائین بودن آستانه تحمل برخی ها(حاکمیت)، توقیف و مرگ نشریات و برخورد با روزنامه نگاران در این منطقه از شدت و بروز بالاتری برخوردار بوده است. لذا ما هرروز انتظار برخورد و توقیف را می کشیدیم همانگونه که پیش از آن نیز هاوار، کرفتو، آشتی، ئاسو، پیام مردم و دیگر نشریات منتقد کردی طعم تلخ و گزنده آن را چشیده بودند و اتفاقا این به محاق توقیف رفتن ها نیز ربطی به تندی محتوا ویا عدم رعایت چارچوب ها و خط قرمزها نیز ندارد بلکه این سرنوشت هر جریده ای است که در فضای بسته پای به عرصه حیات می گذارد که یا باید توجیه گر وضع موجود و تملق گو باشد و یا تن به مرگی زودرس دهد.
در این مدت از سوی دوستان بارها مورد پرسش قرارگرفتم که چرا مطلبی در مورد بسته شدن روژهه لات نمی نویسم؟ اما با خود می اندیشیدم که در مورد چه چیزی باید نوشت؟ اینکه چرا و چه کسانی نشریه را بستند؟ پاسخ این سئوال که به یمن قلع و قمعی که در این چند سال بر مطبوعات کشور رفته است بر همگان آشکار است و برای کسی ابهامی باقی نمانده است که اگر نشریه ای ذره ای برخلاف میل برخی بنویسد و یا درمسیر آگاهی بخشی و ارتقا دانسته های سیاسی و اجتماعی مردم گام بردارد سرنوشت تلخ و مرگباری را پیش رو خواهد داشت. لذا انگیزه ای کافی برای نوشتن نمی یافتم تا اینکه در سایت کورد نیوز مطلبی دیدم به نقل از هفته نامه سیروان- همانکه روزگاری افتخار مطبوعات غرب کشور بود و اینک رویه دیگری در پیش گرفته است - و آن اینکه مسئولی فرهنگی در ارائه بیلان خدمات گفته بود: در حال حاضر 27 نشریه محلی در استان کردستان چاپ و منتشر می شود. گرچه نیم نگاهی به دکه های بی رونق مطبوعات کردستان و غیبت همه نشریات دگر اندیش و منتقد محلی جز یکی دو نشریه گاه به گاه، خود بهترین تکذیب گر این ادعاست اما این نوشته نیز در پاسخ به آن دروغ "گوبلز"ی به رشته تحریر درنیامد، زیرا چنین ادعاهایی دیرزمانی است که دیگر حتی خوش باوران را نیز نمی فریبد و بیشتر اسباب انبساط خاطر آدمیان در این شرایط سخت اقتصادی را فراهم می کند اما به هر حال بهانه ای شد برای قلمی کردن این یاداشت کوتاه.
متاسفانه در آستانه سالگرد انقلاب بهمن 57 که یکی از مهمترین شعارها و اهداف آن تأمین آزادی بیان و نشر افکار و اندیشه بود باید اذعان نمود که در این مورد به هیچ وجه جامعه ما در تراز آن اهداف و شرایط مطلوب یک اجتماع فرهنگی، فرهیخته و آزاد قرار ندارد. گرچه انسداد فضای مطبوعات و محدودیت های شدید نشرافکار و عقاید گستره ای به پهنای ایران یافته است اما شدت این شرایط نابسامان و نوع برخوردها درمنطقه کردستان از سختی فزونتری برخوردار است. در کردستان به واسطه حاکمیت نگاه امنیتی از دیرباز در کنار توسعه نیافتگی اقتصادی و اجتماعی با مشکل بزرگ دیگری مواجه هستیم که آن هم عقب ماندگی فرهنگی است. در نتیجه ممنوعیت آموزش زبان کردی- برخلاف قانون اساسی - و ممانعت جدی و آشکار از نشر کتب و نشریات به زبان کردی و یا ترویج فرهنگ بومی به زبان فارسی در قالب نشریات محلی، امروزه یکی از اصیلترین اجزای فرهنگ و تمدن ایران زمین در شرایط سخت و شکننده ای قرار گرفته است.
این در حالی است که براساس اصول متعدد قانون اساسی و همچنین حقوق بشری، آموزش به زبان مادری یکی از نیازهای روانی و بسیار مؤثر در رشد و بالندگی افراد محسوب شده و محروم شدن از آن جدای از ایجاد عوارض زیانبار اجتماعی، اثرات مخرب غیر قابل جبرانی بر روح و روان آدمی برجای می گذارد. از این موضوع مهم و پایه ای نیز که بگذریم (تو گویی برخی اصول قانون اساسی تنها برای اجرا نشدن نگاشته شده است) در مناطقی مانند کردستان که بواسطه تبعیض ها و بی مهری های طولانی مدت و مدیریت غلط، پتانسیل حرکت های خشن و حتی مسلحانه بالاتر از سایر نقاط ایران است، جلوگیری از انتشار نشریات و توقیف آنها جز تقویت چنین رویکردهایی نتیجه دیگری نمی تواند داشته باشد، ظریفی می گفت با بستن هر نشریه ده ها قلم به زمین گذاشته می شوند و چه بسا به جای آن صدها تفنگ برداشته شود!
با توجه شرایط سختی که برای انتشار مطبوعات در اینگونه مناطق (نظیرحذف یارانه ها، جلوگیری از سپردن آگهی به نشریات غیر وابسته، تهدیدهای امنیتی و...) بصورت عمدی ایجاد شده است و تیراژناچیز و مخاطب محدود، جا داشت که حاکمان در نگاه خود بازبینی می کردند و با تسهیل شرایط برای مطبوعات محلی زمینه های حفظ یکپارچگی و همبستگی ملی را فراهم می نمودند. به باور من اهدافی که ما در دوهفته نامه روژهه لات قصد حرکت در راستای آن را داشتیم نه تنها موجب تقویت همبستگی ملی می شد بلکه در یک جامعه دمکراتیک و توسعه یافته و معتقد به رعایت حقوق بشر سزاوار تقویت و پشتیبانی بود نه توقیف، مگر اینکه بپذیریم آنچه که ما بعنوان چراغ راه خود برگزیده بودیم منافع برخی ها را به خطر می انداخته است که با تکرار مجدد آن اهداف که در شماره نخست روژهه لات نیزبه اطلاع عموم رسیده بود قضاوت را به خوانندگان فهیم می سپارم:
- اطلاع رساني حرفه اي، مستقل، شفاف، صريح، دقيق و پرهیز از هرگونه ارگانیزاسیون، تبدیل نشریه به تریبون اختصاصی و یک جانبه گرایی
- ارتقا سطح آگاهيهای جامعه در ابعاد مختلف
- توجه به نيازهاي اساسي جامعه کردی و انعكاس بیطرفانه آنها
- تجزيه، تحليل و تبيين مسايل ملي و منطقه اي با اولويت مناطق كردنشين
- آماده سازي جامعه (با تاكيد بر اصل آموزش) براي ايفاي نقش فعال در فرايند دموكراتيزاسيون و جهاني شدن
- آشنا سازي بيش از پيش مخاطبان با حقوق اساسي، طبيعي و شهروندي خويش
- ترويج تفكر انتقادي و بسط ذهنيت فلسفي
- مفاهمه و تعامل با جريان ها و جناح هاي سياسي- اجتماعی وارباب خرد و انديشه به منظور توليد فكر وغناي عرصه فرهنگ
- تلاش براي توسعه نهادها مدني و NGO ها
- تلاش براي تحقق صلح، تأمين حقوق بشر، توسعه همه جانبه و گسترش آزادی های سیاسی و اجتماعی
*سردبیر دوهفته نامه های توقیف شده "روژهه لات" و "هاوار"
روژهه لات و هاوار کلمات کردی بوده و به معنای مشرق و فریاد می باشند.