مجله اینترنتی «حقوق ما» در تازهترین شماره خود با شیرین عبادی رئیس کانون مدافعان حقوق بشر، درباره نقض حقوق بشر و به ویژه نقض حقوق اقلیتها توسط جمهوری اسلامی، گفتگو کرده است.
خانم عبادی در بخشی از این مصاحبه ضمن تبیین بعضی مواد قانون اساسی، درباره وضعیت اقلیتها بهویژه #بهاییان و اهل تسنن در ایران گفته است: «طبق قانون اساسی همه افراد به صورت یکسان باید تحت حمایت قانون قرار بگیرند، این بدان معنا است که حقوق شهروندی همه مردم ایران صرفنظر از مذهب، ملیت، قومیت و مواردی از این دست، باید برابر باشد. اما میبینیم که این برابری در مورد برخی افرد از جمله بهاییها رعایت نمیشود.»
✳️ این گفتگوی مفصل، با تیتر «تبعیض پنهان در ایران رو به افزایش است» در شماره ۱۱۰ مجله حقوق ما منتشر شده. در ادامه، متن کامل این مصاحبه را بخوانید.
* شیرین عبادی: تبعیض پنهان در ایران رو به افزایش است
علیاصغر فریدی/ مجله حقوق ما:
از همان ابتدای سر کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران تا به امروز، این حکومت بارها به خاطر نقض حقوقبشر، نقض حقوق اقلیتها اعم از دینی، مذهبی و اتنیکی، بارها از سوی مجامع بینالمللی محکوم شده است. در میان اقلیتهای دینی، سرکوب و محرومیت بهاییان در ایران از سایر اقلیتها سختتر و سازمان یافتهتر بوده است.
فرزندان بهاییان در ایران، در مدارس دولتی با مشکلات عدیدهای روبرو هستند و پس از اتمام دبیرستان، حق ورود به دانشگاه را ندارند.
مجله حقوق ما در این رابطه با شیرین عبادی، حقوقدان و برنده نوبل صلح، گفتوگو کرده که مشروح آن را در ذیل میخوانید.
▪️خانم عبادی! در اصل نوزدهم قانون اساسی ایران آمده است، «مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود». همچنین اصل بیستم قانون اساسی میگوید: «همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت و موازین اسلام برخوردارند». با این وجود ما به صورت بسیار آشکار شاهد نقض این دو اصل هستیم در مورد اقلیتهای دینی به ویژه در مورد بهاییها، اهلحقها و حتی اهل تسنن، آیا قانون دیگری وجود دارد که این دو اصل را نقض میکند و اگر نه چرا قانون در مورد حقوق اقلیتها رعایت نمیشود؟
▫️طبق قانون اساسی همه افراد به صورت یکسان باید تحت حمایت قانون قرار بگیرند، این بدان معنا است که حقوق شهروندی همه مردم ایران صرفنظر از مذهب، ملیت، قومیت و مواردی از این دست، باید برابر باشد.
اما میبینیم که این برابری در مورد برخی از افراد از جمله بهاییها رعایت نمیشود، و به عبارت دیگر «هرچند در قانون همه برابرند، اما برخی برابرترند»، و بقیه مردم از بسیاری از حقوقی که باید داشته باشند، محروماند. یکی از این حقوق، که از برخی دریغ میشود، مسئله تحصیل است. به همین دلیل از ابتدای انقلاب تحصیل در دانشگاه برای بهاییها، ممنوع بوده، تعدادی از اینها در سالهای گذشته به کانون مدافعان حقوقبشر مراجعه کردند، وکلای کانون به دفاع از دانشجویان محروم از تحصیل به دیوان عدالت اداری شکایت کردند و جالب اینکه در چند مورد هم ما رأی گرفتیم ولیکن در دانشگاهها آن را اجرا نکردند. و وقتی که از رئیس دانشگاه شکایت کردیم که چرا حکم دیوان را اجرا نمیکند، مقامی نبود که به ما جواب بدهد. و در نتیجه حکم دیوان عدالت اداری روی کاغذ باقی ماند. این یک نمونه از بیحقوقی تعدادی از مردم از جمله بهاییها است.
البته این تبعیض بر اساس مذهب خیلی فراتر از اینها است، از جمله حتی اخیرا در مهد کودکها هم قید شده که بایستی حتما، شیعه و مسلمان باشند. به عبارت دیگر اگر کسی تحصیلاتش در رابطه با آموزش افراد خردسال و کودکان باشد، مذهب یک مانع بزرگی است برای اینکه نتواند در رشته تخصصی خودش کار کند. باید بگویم که موارد مثال زدنی خیلی بیشتر از اینها است.
▪️اصل سی قانون اساسی ایران میگوید: «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد». اما ما شاهد اخراج دانشآموزان بهایی از مدارس هستیم و حکومت حتی از فعالیت مدارس مربوط به بهاییان را که توسط خود آنها و به صورت غیر رسمی به دانشآموزان اخراج شده بهایی آموزش میدهد، جلوگیری میکند و معلمین این مدارس را به زندان محکوم میکند، از طرفی بهاییان مطلقا حق تحصیل در دانشگاه را ندارند و در صورت شناسایی اخراج خواهند شد، آیا این اعمالی که دولت در قبال این افراد انجام میدهد، نقض صریح این اصل از قانون اساسی نیست؟
▫️هرچند طبق قانون اساسی دولت موظف است که وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه فراهم کند، باید بگویم که این اصل در مورد خیلی از شهروندان از جمله بهاییها نادیده گرفته شده است. تاکید من بر خیلی از شهروندان این است که یک تبعیض آشکار وجود دارد مانند آنچه که اخیرا اتفاق افتاده، و گفتهاند که پیروان ادیان غیر رسمی، حق تحصیل در مدارس را ندارند، که این فقط شامل بهاییان نمیشود، فراموش نکنیم که تعدادی از ایزدیها در جنوب ایران هستند، و علاوه بر آن اقلیتهای دیگری هم در ایران زندگی میکنند که از جمله طبق گزارشهای رسیده، تعدادی ولو اندک، بودایی در ایران هستند. به اینها به طور رسمی اجازه تحصیل داده نمیشود.
اما در رابطه با حق تحصیل به صورت کلی، یک چیزی هم داریم به نام تبعیض پنهان، و آن در مورد افرادی است که به علت ضعف بنیه مالی، امکان استفاده از مدارس غیرانتفاعی و خصوصی را ندارند، امکاناتی که مدارس دولتی مخصوصا در مناطق محروم دارند بسیار محدود است، اما مدارس خصوصی با توجه به حقالزحمه و هزینهای که سالیانه از والدین هر دانشآموز اخذ میشود، امکانات وسیعی دارد و در این امکانات وسیع، خوب طبیعتا سرویس بهتری برای بچهها فراهم میشود، و این تفاوت باعث میشود که افرادی که به این سرویسها دسترسی ندارند، در آموزش آنها مشکلاتی پیش بیاد، که این مشکلات در مقطع کنکور و ورود به دانشگاه خودش را نشان میدهد، چرا افراد با استعداد که در مناطق محروم به دنیا آمدهاند، به علت عدم دسترسی به این امکانات بایستی در سطح نازلتری قرار بگیرند.
این نوعی تبعیض پنهان است که متاسفانه تبعیض پنهان در ایران رو به افزایش است، چنانکه میبینیم حتی برخی از مدارس در کپر هستند، و طبق گفته وزارت آموزش و پرورش، بیش از چهل درصد از مدارس ایران احتیاج به نوسازی دارند. حوادثی که در مدارس دولتی که امکانات کمی دارند، برای بچهها اتفاق افتاده هیچ وقت فراموش نمیشود، که نمونه بارز آن کودکانی بودند که در مدرسهای در «شینآباد» در آتش سوختند. عدم امکانات کافی برای تحصیل خیلی بیش از اینها است.
▪️طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد، بنابراین با اعمالی که جمهوری اسلامی در قبال اقلیتهای دینی به ویژه بهاییان انجام میدهد، مرتکب نقض آشکار حقوقبشر میشود، اگر چنین است، از نظر بینالمللی چه راهی برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی وجود دارد تا مرتکب چنین اعمالی در قبال اقلیتهای دینی نشود؟
▫️طبق کنوانسیون بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، که دولت ایران به آن ملحق و به اجرای آن متعهد شده است، آزادی مذهب و همچنین آزادی بیان، برای همگان تضمین شده است. اما در ایران اینچنین نیست، یک عدهای از این حق محروم هستند، زیرا که ادیان شناخته شده در قانون اساسی منحصر است به اسلام و سه دین زرتشتی، یهودی و مسیحی، بنابراین پیروان ادیان دیگر غیر از این چهار دین ذکر شده، در حقیقت حق آزادی مذهب را از دست دادهاند.
از سوی دیگر ما از ابتدای انقلاب شاهد هستیم که تعدادی از بهاییان، به صرف اینکه راجع به مذهب خودشان صحبت کردهاند، دستگیر و با حبسهای طویلالمدت مواجه شدهاند، و دولت همواره میگوید که من آزادی مذهب را رعایت میکنم، اما اینها چرا مذهب خودشان را عنوان میکنند؟ خوب آزادی مذهب بدون آزادی بیان اصلا معنا و مفهوم پیدا نمیکند، زیرا وقتی که شما آزادی هستید که چه مذهبی داشته باشید، صحبت کردن راجع به آن هم باید آزاد باشد. و گرنه هر کسی در دل خود میتواند هر خدایی را بپرستد و یا اصلا اعتقادی به خدا نداشته باشد، پس بنابراین آزادی مذهب زمانی خودش را نشان میدهد که شخص بتواند راجع به عقاید مذهبی خودش صحبت بکند. و همچنین آزادی مذهب شامل آزادی تغییر دین هم خواهد شد، که ما میدانیم این مسئله کاملا در قوانین ایران زیر پا گذاشته شده است. کسی که مسلمان و مسلمانزاده است، حق ندارد مذهبش را عوض کند، در غیر اینصورت با مجازاتهای سنگین، حتی ممکن است با اعدام روبرو بشود.
البته عکس این موضوع صادق نیست، مثلا هر کسی که به دین اسلام وارد شود، قانون جمهوری اسلامی، امتیازات خاصی را هم برایش قائل شده است، به عنوان مثال اگر یک فرد زرتشتی یا مسیحی مذهبش را عوض کند و مسلمان بشود، نه تنها مجاز است بلکه، طبق قانون مدنی که بعد از انقلاب اصلاح شد، میتواند سایر وراث را از ارث محروم کند و خودش تنها وارث خانوادهای باشد که به دین آباء و اجدادی خودشان باقی ماندهاند.
یک نقض آشکار تعهدات بینالمللی دولت ایران است، و بارها هم مورد اعتراض قرار گرفته و لیکن ظاهرا قرار نیست که به اعتراضات مردم توجه شود و به همین دلیل تا الان تغییر نکرده است.
▪️آیا در منشور حقوق شهروندی که دولت حسن روحانی تصویب کرد، به حقوق اقلیتهای دینی اشارهای شده و آیا میتوان بنا به این منشور از حقوق بهاییان و به ویژه حق تحصیل فرزندان آنان دفاع کرد؟
▫️در منشور شهروندی آقای حسن روحانی به حقوق اقلیتهای دینی اشاره شده است، اما من اساسا اعتقادی به این منشور ندارم، زیرا اولا این منشور ضمانت اجرا ندارد، و صرفا یک سری گفتار درمانی است. دو اینکه اگر آقای روحانی و سایر ارگانهای دولتی معتقد به حقوقشهروندی هستند، لازم نیست که یک منشور جداگانهای بنویسند. همان چیزی را که قبلا در عرصه بینالمللی قبول کردهاند، یعنی کنوانسیون، را اجرا کنند. این منشور از نظر من اختراع دوباره چرخ است، ضمن اینکه نواقض فراوانی هم دارد، از جمله اینکه ضمانت اجرا ندارد، به طور کلی اجرا همنمیشود.
▪️آیا دولت این توانایی را دارد که بتواند بنا به اصول نوزده، بیست و سی قانون اساسی ایران، شرایط تحصیل شهروندان بهایی را تسهیل کند؟
▫️دولت قانونا نه تنها میتواند، بلکه باید و وظیفه دارد که تحصیل را برای همگان از جمله پیروان آئین بهایی را فراهم بکند. اما چرا نمیخواهد این کار را انجام بدهد؟ و چرا نمیخواهد به تکلیفی که قانون اساسی بر عهدهاش گذاشته، انجام بدهد؟ دلیلش را باید در ایدئولوژی که دولت و آقای روحانی به آن پایبند هستند مشاهده کرد.
هر وقت در یک موردی مشکلی پیش میآید، خیلی راحت قوه مجریه آن را با استناد به اینکه من توانایی اجرا را ندارم اما مایل به اجرا هستم، از زیر مسئولیت شانه خالی میکند.
آقای روحانی اگر درست میگوید و مایل به اجرای این اصول قانون اساسی باشد، خیلی راحت میتواند حداقل به صورت آییننامه به مدارس دستور بدهند که از پیروان بهایی ثبتنام به عمل بیاورند، یا به دانشگاهها بخشنامه کند که میبایستی دانشجویان بهایی را هم قبول بکنند، چرا تا کنون این کار را نکردهاند؟ دلیلش واضح است برای اینکه ایشان هم مانند سایر ارگانهای حکومتی، از جمله ولیفقیه معتقدند که بهاییها حق تحصیل و حقشهرندی به طور کلی را ندارند. علت عدم اجرا در حقیقت در مسائل ایدئولوژیکی است که حکومت جمهوری اسلامی بر مبنای آن بنا شده است.