«شیرین عبادی» حقوقدان و برنده جایزه نوبل صلح، در سالگرد اعدام ناعادلانه «فرخ‌رو پارسا» با انتشار یادداشتی یاد این زن پیشرو را گرامی داشته است. رئیس کانون مدافعان حقوق بشر از روزگار کودکی خود خاطراتی از خانم پارسا - که مدتی معلم او بوده- دارد و می‌گوید درس بزرگی از او آموخته است. خانم عبادی همچنین ضمن اشاره به محاکمه ناعادلانه این نخستین وزیر زن تاریخ ایران و صدور حکم اعدام برای او می‌نویسد: «یاد آر، ز شمع مرده یاد آر...»



✳️ متن کامل یادداشت شیرین عبادی به این شرح است:



یاد آر، ز شمع مرده یاد آر



سال ۱۳۴۰ در دبیرستان «رضا شاه کبیر» با خانم «فرخ‌رو پارسا» آشنا شدم. من دانش‌آموز و او رئیس دبیرستان بود. صبح‌ها همیشه ۵ دقیقه قبل از زنگ، دم در ورودی می‌ایستاد و مراقب لباس و ساعت ورود شاگردان و معلمان بود. به شاگردان اجازه نمی‌داد غیر از لباس فُرم دبیرستان (بلوزی به رنگ مشکی و دامنی طوسی‌رنگ از جنس ارمک که تا زیر زانو باید بلند می‌بود) پوشش دیگری داشته باشند. پوشیدن جوراب نایلون و کفش پاشنه‌دار ممنوع بود. اجازه توالت‌کردن و برداشتن ابرو نداشتیم و جالب است که به معلمان زن هم اگر توالت غلیظ و چشم‌گیری داشتند یا چند دقیقه دیر آمده بودند، تذکر می‌داد. خودش هم بسیار ساده و بدون آرایش بود و اغلب کت و دامنی ساده به رنگ تیره می‌پوشید. بسیار جدی، اما مهربان بود. طبق مقرراتی که وضع کرده بود، هر دانش‌آموزی که بیش از ۵ دقیقه تاخیر داشت، نیم نمره از انضباطش کاسته می‌شد.



من که در سنین نوجوانی همیشه دیر از خواب بیدار می‌شدم، اکثر روزها دیرتر از معمول به مدرسه می‌رسیدم. به همین دلیل وقتی که کارنامه من را دادند، نمره انضباطم صفر بود! شاگرد درس‌خوانی بودم و در سایر دروس نمرات درخشانی گرفته بودم. پدرم با خواهش من به مدرسه آمد تا وساطت کند که نمره صفر در کارنامه‌ام درج نشود و معدل کل من را تنزل ندهد. وقتی پدرم آمد، خانم پارسا من را هم احضار کرد و قانون مدرسه را یک‌بار دیگر شرح داد و سپس گفت که: «چون شیرین شاگرد درس‌خوانی است من با استفاده از اختیاراتی که دارم، ۱۲ نمره به او ارفاق می‌کنم.» من و پدر هر دو انتظار این میزان از بخشش را نداشتیم. اما خوشحالی ما لحظه‌ای بیش نبود زیرا خانم پارسا با لبخند اضافه کرد: «طبق دفتر حضور و غیاب، نمره این دانش‌آموز منفی ۱۲ بود و من ۱۲ نمره ارفاق کرده بودم و این نمره صفر در کارنامه او باقی خواهد ماند تا بداند از این پس برای موفقیت در زندگی باید وقت‌شناس هم باشد. اما معدل کل در کارنامه بدون احتساب نمره انضباط ثبت خواهد شد.»

درس بزرگی از زنی یاد گرفتم که متاسفانه مدت زیادی افتخار شاگردی او را نداشتم.



انقلاب سفید و نمایندگی مجلس





با «انقلاب سفید» محمدرضا شاه، به زنان ایران «حق رای» داده شد. خانم پارسا به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد. در مراسم تودیعی که در دبیرستان برایش گرفته شد، همه شاگردان دورش حلقه زده و یک‌صدا فریاد می‌زدیم: «چرا رفتی؟ مگر ما را دوست نداری؟» او که با دیدن احساسات شاگردان، چشمانش پر از اشک شده بود گفت: «چون دوست‌تان دارم می‌روم تا در سنگری مهم‌تر، از حقوق دختران سرزمینم دفاع کنم.»



از آن پس فقط از طریق رسانه‌ها اخبار او را دنبال می‌کردم و در سال ۱۳۴۷ در روزنامه خواندم که به عنوان «نخستین وزیر زن» در تاریخ ایران، برای وزارت آموزش و پرورش انتخاب شده است. مقامی که حقیقتاً شایستگی‌اش را داشت. او تا سال ۱۳۵۴ در این پست بود.



دستگیری و دادرسی غیرعادلانه





خبر بعدی - متاسفانه- دستگیری او و محاکمه‌اش در دادگاه انقلاب به جرم «اشاعه فحشا در آموزش و پرورش و افساد فی الارض» بود! در محاکمه‌ای غیرعادلانه و بدون داشتن وکیل، توسط «محمد محمدی گیلانی» به اعدام محکوم و بسیار سریع حکم اجرا شد. نکته جالب‌توجه آنکه در دوران وزارت، او ۲ روحانی را به همکاری دعوت کرده بود تا بر تهیه کتب درسی نظارت کنند. یکی از آنان آیت‌الله «محمدجواد باهنر» بود که از خانم پارسا مجوز تاسیس مدرسه خصوصی هم گرفته بود، و دیگری آیت‌الله «محمد بهشتی» که با وساطت او وزارت آموزش و پرورش حامی مالی مرکز اسلامی هامبورگ بود.



آیت‌الله محمد بهشتی در زمان محاکمه رئیس سابقش، در عالی‌ترین مسند قضایی نشسته بود و آیت‌الله محمدجواد باهنر هم جزو مقربین دستگاه حاکمه بود. او همان کسی است که بعدها به عنوان نخست‌وزیر انتخاب و همراه با «محمدعلی رجایی» در انفجار ساختمان نخست‌وزیری فوت کرد. اما هیچ‌کدام کوچک‌ترین قدمی برای رئیس سابق بر نداشتند، بلکه گویا در تسریع اجرای حکم اعدامش نیز موثر بودند.



بعدها در اینترنت خواندم «ابوالحسن بنی‌صدر» که در آن تاریخ رئیس‌جمهور بود، نزد خمینی رفته و با این استدلال که فرخ‌رو پارسا باعث مرگ کسی نشده، دستوری مبنی بر یک درجه تخفیف در مجازات گرفته و قرار می‌شود او به حبس ابد محکوم شود. اما متاسفانه افرادی مصلحت خود را در اعدام این زن می‌بینند و به همین دلیل وقتی نامه به زندان اوین می‌رسد، پاسخ می‌دهند که حکم اجرا شده و به این‌صورت یکی از خوشنام‌ترین زنان ایران کشته می‌شود؛ هرچند که آن‌ها هرگز نمی‌توانند نام نیک او را از تاریخ پاک کنند.



چند سال بعد، از فردی که مدتی با فرخ‌رو پارسا در یک سلول بوده شنیدم وقتی به او اطلاع دادند که برای اجرای اعدام حاضر شده و وصیتنامه‌اش را بنویسد، همه زنان زندانی شروع به گریه می‌کنند؛ اما او با شهامت ستودنی سخنرانی کرده و زنان را دلداری داده و به مقاومت در برابر بی‌عدالتی تشویق می‌کند و شجاعانه و سربلند، در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ به سوی مرگ می‌رود.



اندکی پس از قتل فرخ‌رو پارسا، هر ۲ مشاور روحانی او هر کدام به شیوه‌ای متفاوت کشته شدند. وقتی خبر ترور هر یک را در روزنامه می‌خواندم بی‌اختیار زیر لب گفتم: «دیدی که خون ناحق پروانه شمع را، چندان امان نداد که شب را سحر کند؟» [سعدی]



✳️ شیرین عبادی (برنده جایزه نوبل صلح و رئیس کانون مدافعان حقوق بشر)



@DhrcIran