✅ یادداشت شیرین عبادی درباره سواستفاده حکومت از ماجرای احمد متوسلیان: از اسیرسازی تا تابوت‌سازی برای فریب مردم



هم‌زمان با بالا گرفتن تنش‌ها میان ایران و اسرائیل، زمزمه‌هایی درباره یک پرونده قدیمی شنیده می‌شود که حاکی از کلید خوردن پروژه‌ای تازه در همین زمینه است. ماجرای ناپدید شدن «احمد متوسلیان» و ۳ همراهش در لبنان که طبق روایت رسمی جمهوری اسلامی، در زندان‌های اسرائیل بودند اما حالا وابستگان نظام از کشته‌شدن و بازگرداندن پیکرهای این افراد به ایران می‌گویند.



احمد متوسلیان فرمانده لشکر محمد رسول‌الله و وابسته نظامی ایران در بیروت، «سید محسن موسوی» کاردار سفارت، «کاظم اخوان» عکاس خبرگزاری ایرنا و «تقی رستگار مقدم» کارمند سفارت، در ۱۴ تیر سال ۱۳۶۱ هنگام عبور از یک ایست‌بازرسی توسط شبه‌نظامیان مسیحی لبنان (فالانژها) بازداشت شدند.



شواهد از کشته‌شدن بلافاصله این افراد حکایت دارد اما مقامات ایران و نیز سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان در تمام ۴ دهه گذشته اصرار داشتند که این ۴ نفر در اسارت اسرائیل هستند. همچنین کریمی قدوسی نماینده مجلس و از چهره‌های امنیتی نظام گفته بود که اسرائیل قصد دارد بر سر این مسئله با حزب‌الله معامله کند.



حالا و با بر افتادن پرده‌ها، زوایای این دروغ ۳۸ ساله آشکارتر می‌شود. به همین بهانه «شیرین عبادی» برنده جایزه صلح نوبل و رئیس کانون مدافعان حقوق بشر، در یادداشتی با اشاره به دروغگویی و پنهانکاری جمهوری اسلامی به قصد فریب مردم و سواستفاده از مرگ این ۴ نفر، می‌گوید: «مردم ممکن است نامحرم باشند، اما درک و شعور کامل برای فهم این همه دغل و فریب و جنایت را دارند. بنابراین نه اسیرسازی ۳ دهه پیش و نه تابوت‌سازی امروز شما بر آن‌ها اثری ندارد.»



✳️ متن کامل یادداشت شیرین عبادی به شرح زیر است



مردم همیشه نامحرمند حتی برای اطلاع از مرگ یک فرمانده جنگ



«احمد متوسلیان» یکی از فرماندهان جنگ ایران و عراق بود که او را فرمانده آزادی خرمشهر می‌دانند. به گفته اخبار رسمی حکومت ایران: او در سال ۶۱ در بحبوحه جنگ، برای عملیاتی به لبنان فرستاده شد اما در آنجا به همراه دو دیپلمات و یکی از عکاسان خبرگزاری جمهوری اسلامی ربوده شد. تا اینجای این خبر در طی این ۳۸ سال، خبر منابع رسمی حکومت ایران است. در عین حال برخی سال‌هاست با گوشه و کنایه و گاهی با صراحت به مرگ او اشاره کرده‌اند.

اما این روز‌ها حاکمان ایران بعد از ۳۸ سال فیل‌شان یاد هندوستان کرده و برخی تازه از پیدا شدن قبر او سخن می‌گویند. ماجرا چیست؟



چه‌کسی و چرا دروغ می‌گوید؟





خبرگزاری مهر روز جمعه ۱۳ تیرماه به نقل از مسئول سازمان هنری رسانه‌ای اوج که وابسته به سپاه است، نوشته که احمد متوسلیان وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت و سه همراهش «پس از ربوده شدن» در ساحل مدیترانه توسط نيروهای لبنانی فالانژ مسيحی وفادار به سمير جعجع «تیرباران شده‌اند و محل دفن ایشان هم مشخص است».



این خبر جنجالی به راه انداخته است. زیرا در همین چند سال اخیر نیز بارها در محافل رسمی سیاسی در مورد مرگ او تردید شده بود. مثلا سال ۹۵ «سید علی خامنه‌ای» در دیدار با خانواده احمد متوسلیان برای بازگشت او دعا کرده است و «حسین دهقان» اولین وزیر دفاع دولت حسن روحانی، با قاطعیت گفته بود که او زنده و در اختیار اسرائیل است.



در حالی که با انتشار خبر مرگ او بعضی از مطلعان، خبرنگاران و مستندسازان حوزه جنگ یا کسانی که در لبنان فعالیت کرده‌اند از جمله محمدجواد اکبرین، حمید داوودآبادی و حسین دهباشی نوشته‌اند که سال‌هاست از مرگ او و محل دفنش باخبرند و اطمینان داده‌اند که این موضوع را سفارت ایران در لبنان نیز می‌دانسته است.

و عجیب اینکه همه این افراد تاکید کرده‌اند که هر بار خواسته‌اند از این ماجرا سخن بگویند یا فیلمی ساخته‌ شده، بخش مربوط به مرگ متوسلیان سانسور شده یا آن‌ها از گفتن آن باز داشته شده‌اند.



واقعاً چرا؟ چگونه ممکن است که سفارت ایران در لبنان از مرگ احمد متوسلیان باخبر باشد و خبرنگاران و مورخان ‌معاصر هم از آن باخبر باشند، اما فرمانده کل‌قوا بی‌خبر بماند و نزد خانواده او برای بازگشتش دعای خیر بخواند؟! آیا ممکن است که خامنه‌ای از کشته‌شدن این فرد بی‌خبر بوده باشد؟! پس علت ۳۸ سال دروغگویی و پنهانکاری چیست؟

و این روزها چه خبر است؟ چرا حکومت ایران با کارگردانی سپاه، تصمیم گرفته است از طریق برخی وابستگانش پروژه تبلیغاتی دیگری را با اعلام شهادت احمد متوسلیان به راه بیاندازد؟



رازهای سربه‌مهر جنگ و سپاه





در ادامه خبرهای پر رمز و راز منتشر شده در مورد کشته‌شدن احمد متوسلیان عده‌ای نیز از دلایل سفر او را زیر سوال برده‌اند. مثلاً «قاسم میرزایی نیکو» که سابقه کار کردن با سپاه و وزارت اطلاعات دارد و بعدها نماینده مجلس شد، با احمد متوسلیان در جنگ کار کرده است. او در مصاحبه‌ای با روزنامه قانون از اختلاف شدید بین احمد متوسلیان و «محسن رضایی» که در آن زمان فرمانده سپاه بود سخن گفته و با صراحت نیز گفته است که حکومت ایران در قبال ربوده‌شدن متوسلیان، رئیس دانشگاه امریکایی بیروت که فردی به نام «دیوید دُج» بود را ربود تا با او معاوضه کند. اما محسن رضایی مانع این مبادله اسیر شد و به جای آن، عده‌ای از اسرای سوری آزاد شدند و مقداری مهمات نظامی به ایران داده شد.



یعنی برای کل جمهوری اسلامی چند فقره اسلحه از جان فرمانده فاتح خرمشهر، دو دیپلمات و یک خبرنگار مهم‌تر بود؟ و اگر نبود، در این ۳۸ سال محسن رضایی چه نفوذی در حکومت داشته که هرگز کسی نپرسیده که دلیل ماموریت متوسلیان آیا دور کردن او از جنگ یا به قول میرزایی نیکو اختلاف شدیدش با متوسلیان بود؟ و در این صورت آیا او در کشته‌شدن متوسلیان نقش داشته است؟



همه با گوشه‌وکنایه از اختلاف و روشن نبودن موضوع و پر رمز و راز بودن این مرگ حرف می‌زنند. در حالی که از همین زمزمه‌ها پیداست که موضوع بر همگان روشن است اما کسی جرات نمی‌کند با صراحت آن را بپرسد!



مردم بی‌خبرند اما ابله نیستند





و مهم‌تر اینکه در این چهل و یک سال بعد از انقلاب، همیشه بین مردم و حکومت دیواری بوده که مردم نامحرم محسوب شده‌اند. اخبار دروغی که به‌ظاهر به اسم مصلحت نظام گفته شده در واقع بر اختلافات و حتی جنایات حکومت هم علیه مخالفان‌شان و هم حتی علیه بعضی از خودی‌هایشان، پرده کشیده است. اما مردم همیشه غیرخودی بوده‌اند.



از ترور دانشمندان هسته‌ای گرفته، که به خانواده‌ها عمداً و به دروغ می‌گفتند مقصر را گرفته‌ و مجازات کرده‌اند، تا قتل‌های زنجیره‌ای که یک مامور را قربانی و واجبی‌خور کردند تا مهره‌های اصلی آزادانه به کارشان ادامه بدهند، تا لاپوشانی‌هایی که در فساد مالی و کلان کشور می‌شود... و حالا هم این فرمانده جنگ که مردم نه دانستند چرا به لبنان رفت، نه دانستند چگونه ربوده و چرا کشته شد، و نه امروز می‌دانند که چرا قرار است بعد از ۳۸ سال ظاهراً تازه اعلام شود که جسد او و قبرش شناسائی شده و قرار است به ایران آورده شود. حتی سخن از انتقام او شنیده می‌شود! عجیب نیست؟



مردم ممکن است نامحرم باشند، اما درک و شعور کامل برای فهم این همه دغل و فریب و جنایت را دارند. بنابراین نه اسیرسازی سه دهه پیش و نه تابوت‌سازی امروز شما بر آن‌ها اثری ندارد.

اما اگر قرار است به این بهانه پروژه‌ای اقتصادی یا سیاسی راه بیاندازید یا جایی باز ترقه‌ای در کنید و برای آن نیاز به شهیدسازی یک فرمانده جنگ دارید، آن بحث دیگری است. وگرنه سرتان را اگر از برف در آورید می‌بینید که مردم سراپایشان بی‌اعتمادی و نفرت از این همه دروغ است.



کانال تلگرامی کانون مدافعان حقوق بشر: @DhrcIran