«صبا کردافشاری» فعال اجتماعی که در زندان قرچک ورامین محبوس است، با انتشار نامهای ضمن شرح رنجها و آزاری که
توسط نهادهای امنیتی و قضایی به او و خانوادهاش تحمیل شده؛ از اعتصاب غذا و دارو خود در زندان خبر داده است. طبق این نامه، او از روز ۱۸ اردیبهشت با مطالبه «پایان اعمال فشارها بر روی خانواده زندانیان سیاسی» و آزادی مادرش «راحله اصل احمدی» دست به اعتصاب غذا و دارو زده است.
صبا کردافشاری ۲۳ ساله که به ۲۴ سال زندان محکوم شده است، از بیماری گوارشی رنج میبرد و در صورت ادامه اعتصاب او، مادرش که او نیز تحت درمان دارویی است به این اعتصاب خواهد پیوست و هر دو با صدمات جسمی شدیدی مواجه خواهند شد. صبا از آذر سال گذشته به زندان قرچک ورامین تبعید شده و از امکان مراقبت از مادرش در زندان اوین یا حتی ملاقات با او محرم است.
✳️ متن کامل این نامه را در ادامه میخوانید
در تاریخ ۱۱ مردادماه ۱۳۹۷ به دنبال بحرانها، رکود اقتصادی و به خطر افتادن وضع معیشت مردم در تجمع مسالمت آمیز اعتراض به گرانی شرکت کردم؛ اما از آنجا که حکومت جمهوری اسلامی در پی ۴۲ سال حکمرانی رویهای جز سرکوب نداشته و هیچگونه اعتراضی را تاب نمیآورد، تمامی معترضین را که من هم جزئی کوچک از آنها (از مردم) بودم که در دل خیابان حقوق سلب شدهشان را طلب میکردند، بازداشت کردند.
۳ ماه را بلاتکلیف در شکنجهگاه قرچک سپری کردم، سپس توسط قاضی محمد مقیسه به ۱ سال حبس محکوم شدم و به زندان اوین منتقل شدم. در اوین زندانیانی را دیدم که در مقابل ظلم و بی عدالتی سکوت نکردند و جسورانه و آزادانه مطالباتشان را فریاد زدند.
پس از آزادی چون صدای تعدادی از زندانیان سیاسی-عقیدتی را به گوش همگان رساندم؛ “من، تنها فریاد زدم، نه! من از فرورفتن تن زدم. صدایی بودم من، شکلی میانِ اشکال، و معنایی یافتم (احمد شاملو).” چون درباره وضعیت اسفناک شکنجهگاههای ایران از جمله قرچک صحبت کردم؛ از آنجا که نسبت به اعمال وحشیانهای چون اعدام و قطع عضو اعتراض کرده و تلاش کردم نشان دهم که زنان بردگان قرون وسطی نیستند و آنان نیز با مردان از حقوق برابر برخوردارند و دیگر عصر پدرسالاری به پایان رسیده است؛ چون خواستم که در قرن بیست و یکم مردم کشورم از حق آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی حجاب و آزادی حیات برخوردار باشند، در تاریخ ۱۱ خردادماه ۱۳۹۸ مجددا توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدم. این بار توسط قاضی ایمان افشاری به ۲۴ سال حبس محکوم شدم و برچسب فساد و فحشا بر پیشانیام چسبانده شد.
مادرم راحله احمدی، همچون دیگر مادران دادخواه، ناحقی و بیعدالتی را که در حق دختر ۲۱ سالهاش تاب نیاورد، سکوتش را شکست و اعتراضش را فریاد کشید. او نه تنها برای صبا بلکه برای تمام مردان و زنان مبارز راه آزادی خواهی اعتراض کرد؛ اما پاسخ این اعتراض و حقخواهی نیز بازداشت بود.
ما تنها حقوق اجتماعی و آزادیهای مدنیمان را که سالهاست محروم از آن هستیم، طلب کردیم. ولی حکومت نشان داد که پاسخ مطالبهگری پرداخت هزینههای گزاف است.
در تاریخ ۱۸ آذرماه ۱۳۹۹، مرا به بهانههای واهی به زندان قرچک ورامین تبعید کردند؛ مادر و دختر را در زندان به بند کشیدند و از یکدیگر جدا کردند. چه مادران و دختران، پدران و پسران و خانوادههایی که در تبعیدگاههای ایران گذران عمر میکنند. به دنبال تداوم اعمال غیرانسانی و موارد نقض حقوق بشر و تبعید و جداسازی من و مادرم از هم، شوکی عصبی به مادرم وارد شد که آسیب جدی به ستون فقراتش وارد آورد و باعث از کار افتادگی پای چپش شد.
تمام این اعمال فشارها کافی نبود که باز هم عرصه را بر ما تنگتر کردند و از امکان ملاقات زندان به زندان محروم هستیم. با وجود اینکه وضعیت مادرم خطرناک است اعزامهای درمانیاش را پیگیری نمیکنند و با آزادی مشروط و مرخصی که حق هر زندانی است، مخالفت میکنند. مزدبگیرانشان را با عناوین مختلف برای تهدید نزد ما میفرستند. دختر ۲۳ سالهای که جوانیاش را به تباهی کشاندید، تمام زندگیاش را نابود کردید، دیگر باید از چه چیز واهمه داشته باشد؟! مزه تمام ظلمتان را چشیدم و لمس کردم! آیا چیز دیگری وجود دارد که باید شاهد آن باشم؟!
به آنچه بر من و دیگر زندانیان گذشته فکر میکنم؛ فکر میکنم و استوارتر از همیشه قدم برمیدارم. یاد شعری از احمد شاملو افتادم. گفته بود: “در اینجا چار زندان است، به هر زندان دو چندان نقب
در هر نقب چندین حجره، در هر حجره چندین مرد، در زنجیر….
از این زنجیریان، یک تن، زنش را در تب تاریک بهتانی
به ضرب دشنه ای کشته است.
از این مردان، یکی، در ظهر تابستان سوزان،
نان فرزندان خود را، بر سر برزن، به خون نان فروش سخت دندان گرد… آغشته است. …”
اکنون از تاریخ ۱۸ اردیبهشتماه ۱۴۰۰ بهخاطر تمام کشتارها، شکنجهها، عذابها، دل شکستنها و تهدیدها که نهتنها نثار زندانیان سیاسی میشود، بلکه گریبانگیر خانوادههایشان است، اعلام اعتصاب غذا و دارو کردم و مطالبهام پایان اعمال فشارها بر روی خانواده زندانیان سیاسی و آزادی مادرم راحله اصل احمدی است.
✳️ صبا کردافشاری (۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰/ زندان قرچک ورامین)
@DhrcIran کانال تلگرامی کانون مدافعان حقوق بشر